دانلود پایان نامه و پروژه های روانشناسی

دانلود پروژه و پایان نامه های رشته روان شناسی

دانلود پایان نامه و پروژه های روانشناسی

دانلود پروژه و پایان نامه های رشته روان شناسی

پروژه در مورد ازدواج

مقاله ازدواج

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست
مقدمه
بخش اول
مشکلات دوران کودکی
-نظریه لورنس کلبرگ درباره شده
-رشد از نظر اسلام
-مسائل مربوط به قبل از ازدواج
-حقایق پیرامون عشق و ازدواج
-عاشق شدن با یک نگاه
-عشق دو طرفه
عشق بعد از ازدواج
-دلایل مناسب برای ازدواج
-دلایل نامناسب برای ازدواج
-مشکلات و موانع ازدواج
-نظرات شخصی محقق
-ملاک‌های انتخاب
-چه کسی را به همسری برگزینیم؟
-راهنمای گزینش همسر
-دوران نامزدی
-فایده های دوران نامزدی
آفت‌های دوران نامزدی
-عشق و ازدواج
-برخورد با واقعیات
-پرورش اعتماد و صداقت
-سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی
-مواردی از زمینه‌های اختلاف نظر و کشمکش
-شیوه سخن گفتن شما
خطرات افراط در عشق
-بخش دوم:
– چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانه مهلک درباره عشق
-عواقب باور افسانه‌های عشقی
-چگونه عاشق می‌شویم.
-کشف تصمیماتتان درباره عشق
-ترس از صمیمیت
-اعتماد به نفس پائین
-عاشق شدن به دلائل نادرست
عاشق شدن به دلائل درست
-شش اشتباه بزرگ که در ابتدای روابط مرتکب می‌شویم.
-دوری از فرد نامناسب
-ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهند داشت.
-نقطعه ضعف‌های مهلک
-بمب ساحتی تفاهم
-شش ویژگی‌ که می بایست در همسر آینده خود بدنبال آن باشید.
-لیست تفاهم
-تعهد
-چرا از تعهد دادن می‌ترسیم.
-آزمون (۱) ضریب هوشی  عشقی شما.
-آزمون (۲) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟
-بخش سوم:
-پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن
بخش اول
مشکل پنجم
سربازی
این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود. البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید.
البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم کنند که سربازی به عنوان مانع و مشکل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود که مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .
راه حل:
۱) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم کننده می‌نویسند. و در هنگام مرخصی‌های این دوران،‌ با یکدیگر دیدار و ملاقات می کنند.
۲)  سکونت در منزل والدین زن یا مرد:
اگر ازدواج کرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یکی از والدین سکونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) که تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.
۳) کمک پدران و مادران:
در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی که در بخش «ادامه تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.
مشکل ششم:
(۶) وجود برادان و خواهران بزرگتر:
البته این مشکل در بعضی از خانواده‌ها که این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشکل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است که: سنت‌های غلط را بشکنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نکند. در اینجا باید توجه کرد که می‌بایست احترام برادر و خواهر بزرگتر کاملاً حفظ شود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
مشکل هفتم:
(۷) مسکن:
لازم است طرح‌هایی وسیع و فراگیر در سطح کل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.
راه حل:
۱) سکومت موقت در منزل والدین: در صورت امکان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یکی از آنان ساکن شوند تا منزل جداگانه‌ای تهیه کنند. اما باید توجه داشت که: اگر بداند این سکونت، باعث دعوا  و نزاع و توهین و تحقیر می‌شود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساکن شوند یا بمانند.
۲) اجاره نشینی:
یک امر رایج و معمول در کل جهان است. جوانان یک منزل ارزان و ساده ای اجاره کنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانه‌دار شوند.
مشکل هشتم:
(۸) ناتوانی جوانان در اداره زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
نظرات شخصی محقق:
همانطور که گفته شد مشکلات ازدواج دو دسته هستند: (۱) حقیقی. (۲) ساختگی.
حال به مورد دوم یعنی مشکلات ساختگی می‌پردازیم که البته از جمله مواردی است که من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممکن است عده‌ای بر این عقیده باشند که ازدواج کردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی کند، چرا که با مسایل و مشکلاتی که در خانواده‌ها مشاهده می کنیم. به این نتیجه می‌رسیم که «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نکنیم.»
و از سویی احتمال دارد کسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمی‌شود، زیرا اغلب افرادی که مجرد زندگی می‌کنند اینگونه دیده‌ایم که دور از زندگی بوده و صاحب خانه امکانات زندگی نشده اند».
ازدواج امر مقدسی است و به خاط تقدسش در اسلام انجام آن مستجب بوده و ثواب دارد. اما اسلام الزامی برای این امر ندارد و آنرا واجب نکرده است.
گاهی اوقات ازدواج نکردن بهتر از این است که فرد بدون آمادگی لازم ازدواج کند و زندگی خود و فرد دیگری را دچار مشکل کند.
عده‌ای به خاطر والدین خود  ازدواج نمی‌کنند و یا زمانی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند با مشکلاتی مواجه می‌شوند (پدر و مادر با بهانه‌های مختلف مانع از ازدواج فرزند می‌شوند). اکثراً این مسئله در خانواده‌هایی رخ می‌دهد که پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئو‌لیتی است. و در اینجا یکی از فرزندان خود را موظف می‌کند که تا آخر عمر از خانواده خود به خصوص مادرش حمایت کند. در ادامه داستانی در این مورد می‌خوانیم.)
داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره ۱۸۵ پانزدهم دی ماه ۱۳۸۳ است).
خلاصه داستان:
من کوچکترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.
همه فامیل می‌دانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم که در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا که پیر شده ست از پدرم می‌ترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج کردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر می‌سوخت. نمی‌خواستم باور کنم که او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل کند تمام رویاهایم حول محور تصویری می‌گشت که من مادرم را با خودم به سفر برده‌ام، برایش خانه‌ای زیبا خریده‌ام، خوشحالش می‌کنم، او را به خانه خودم می‌برم و نمی‌گذارم ذره‌ای اذیت شود و . . .  در طی آن سالها خوب درس می‌خواندم، چون مادر از بچه‌های درسخوان خوشش می‌آمد، کم حرف بودم، تو کارهای خانه مثل یک زن به مادرم کمک می‌کردم، خلاصه هر کاری می‌کردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وکالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام می‌دادم چون این کار شوقی را در چشم مادر می‌آورد که بیشترین ارزش را در زندگی‌ام داشت. توی دانشکده با دختری آشنا شدم، دختر ساده‌ای بود و هرگز رفتار زننده‌ای از او نمی‌دیدم. در مورد او با مادر صحبت کردم اما مادر در حالی که هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت کردن و سرانجام کاری کرد که من دیگر به آن دختر فکر نکنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب می‌گشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان کانون وکلا شرکت کردن و قبول شدم و کم کم زندگی‌ام داشت سر و سامان می‌گرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر کرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور می‌توانستم این مسئله را به او القاء کنم؟ او عادت کرده بود که من را در هر شرایطی به نحو کامل داشته باشد. هیچ وقت با کوچکترین عقیده و خواست او مخالفت نکرده بودم. اولین پس اندازم را کنار گذاشتم و او را فرستادم مکه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمی‌دادند و پدرم مدام به من غر می‌زد که چرا اینقدر به مادرم چسبیده‌ام و به جای آن نمی‌روم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مکه که برگشت عزمش را جزم کرده می‌برد که هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا کند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای کم سن و سال و زیبا برد. اما من که حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم می‌خواست با دختری ازدواج کنم که بتوانم چند کلمه‌ای با او حرف مشترک داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً ‌کسی نبود که من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشم‌های رنگی و زیبایی چهره او شده بود، می‌توانست حسابی به همه پز بدهد که عروسش مهندس می‌شود و چقدر هم زیباست. اینجا بود که برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فکر می‌کرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سکوت می کنم و می‌گویم هر چه شما بگویید. . . .  اما حالا موضوع یک عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم که هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)
فهرست
عنوان  صفحه
مقدمه
بخش اول
-مشکلات دوران کودکی
-نظریه لورنس کلبرگ درباره شده
-رشد از نظر اسلام
-مسائل مربوط به قبل از ازدواج
-حقایق پیرامون عشق و ازدواج
-عاشق شدن با یک نگاه
-عشق دو طرفه
-عشق بعد از ازدواج
-دلایل مناسب برای ازدواج
-دلایل نامناسب برای ازدواج
-مشکلات و موانع ازدواج
-نظرات شخصی محقق
-ملاک‌های انتخاب
-چه کسی را به همسری برگزینیم؟
-راهنمای گزینش همسر
-دوران نامزدی
-فایده های دوران نامزدی
-آفت‌های دوران نامزدی
-عشق و ازدواج
-برخورد با واقعیات
-پرورش اعتماد و صداقت
-سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی
-مواردی از زمینه‌های اختلاف نظر و کشمکش
-شیوه سخن گفتن شما
-خطرات افراط در عشق
-بخش دوم:
– چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانه مهلک درباره عشق
-عواقب باور افسانه‌های عشقی
-چگونه عاشق می‌شویم.
-کشف تصمیماتتان درباره عشق
-ترس از صمیمیت
-اعتماد به نفس پائین
-عاشق شدن به دلائل نادرست
-عاشق شدن به دلائل درست
-شش اشتباه بزرگ که در ابتدای روابط مرتکب می‌شویم.
-دوری از فرد نامناسب
-ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهند داشت.
-نقطعه ضعف‌های مهلک
-بمب ساحتی تفاهم
-شش ویژگی‌ که می بایست در همسر آینده خود بدنبال آن باشید.
-لیست تفاهم
-تعهد
-چرا از تعهد دادن می‌ترسیم.
-آزمون (۱) ضریب هوشی  عشقی شما.
-آزمون (۲) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟
-بخش سوم:
-پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن
بخش اول
مشکل پنجم
سربازی
این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود. البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید.
البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم کنند که سربازی به عنوان مانع و مشکل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود که مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .
راه حل:
۱) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم کننده می‌نویسند. و در هنگام مرخصی‌های این دوران،‌ با یکدیگر دیدار و ملاقات می کنند.
۲)  سکونت در منزل والدین زن یا مرد:
اگر ازدواج کرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یکی از والدین سکونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) که تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.
۳) کمک پدران و مادران:
در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی که در بخش «ادامه تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.
مشکل ششم:
(۶) وجود برادان و خواهران بزرگتر:
البته این مشکل در بعضی از خانواده‌ها که این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشکل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است که: سنت‌های غلط را بشکنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نکند. در اینجا باید توجه کرد که می‌بایست احترام برادر و خواهر بزرگتر کاملاً حفظ شود.
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
مشکل هفتم:
(۷) مسکن:
لازم است طرح‌هایی وسیع و فراگیر در سطح کل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.
راه حل:
۱) سکومت موقت در منزل والدین: در صورت امکان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یکی از آنان ساکن شوند تا منزل جداگانه‌ای تهیه کنند. اما باید توجه داشت که: اگر بداند این سکونت، باعث دعوا  و نزاع و توهین و تحقیر می‌شود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساکن شوند یا بمانند.
۲) اجاره نشینی:
یک امر رایج و معمول در کل جهان است. جوانان یک منزل ارزان و ساده ای اجاره کنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانه‌دار شوند.
مشکل هشتم:
(۸) ناتوانی جوانان در اداره زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت
(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)
نظرات شخصی محقق:
همانطور که گفته شد مشکلات ازدواج دو دسته هستند: (۱) حقیقی. (۲) ساختگی.
حال به مورد دوم یعنی مشکلات ساختگی می‌پردازیم که البته از جمله مواردی است که من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممکن است عده‌ای بر این عقیده باشند که ازدواج کردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی کند، چرا که با مسایل و مشکلاتی که در خانواده‌ها مشاهده می کنیم. به این نتیجه می‌رسیم که «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نکنیم.»
و از سویی احتمال دارد کسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمی‌شود، زیرا اغلب افرادی که مجرد زندگی می‌کنند اینگونه دیده‌ایم که دور از زندگی بوده و صاحب خانه امکانات زندگی نشده اند».
عده‌ای به خاطر والدین خود  ازدواج نمی‌کنند و یا زمانی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند با مشکلاتی مواجه می‌شوند (پدر و مادر با بهانه‌های مختلف مانع از ازدواج فرزند می‌شوند). اکثراً این مسئله در خانواده‌هایی رخ می‌دهد که پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئو‌لیتی است. و در اینجا یکی از فرزندان خود را موظف می‌کند که تا آخر عمر از خانواده خود به خصوص مادرش حمایت کند. در ادامه داستانی در این مورد می‌خوانیم.)
داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره ۱۸۵ پانزدهم دی ماه ۱۳۸۳ است).
خلاصه داستان:
من کوچکترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.
همه فامیل می‌دانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم که در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا که پیر شده ست از پدرم می‌ترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج کردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر می‌سوخت. نمی‌خواستم باور کنم که او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل کند تمام رویاهایم حول محور تصویری می‌گشت که من مادرم را با خودم به سفر برده‌ام، برایش خانه‌ای زیبا خریده‌ام، خوشحالش می‌کنم، او را به خانه خودم می‌برم و نمی‌گذارم ذره‌ای اذیت شود و . . .  در طی آن سالها خوب درس می‌خواندم، چون مادر از بچه‌های درسخوان خوشش می‌آمد، کم حرف بودم، تو کارهای خانه مثل یک زن به مادرم کمک می‌کردم، خلاصه هر کاری می‌کردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وکالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام می‌دادم چون این کار شوقی را در چشم مادر می‌آورد که بیشترین ارزش را در زندگی‌ام داشت. توی دانشکده با دختری آشنا شدم، دختر ساده‌ای بود و هرگز رفتار زننده‌ای از او نمی‌دیدم. در مورد او با مادر صحبت کردم اما مادر در حالی که هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت کردن و سرانجام کاری کرد که من دیگر به آن دختر فکر نکنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب می‌گشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان کانون وکلا شرکت کردن و قبول شدم و کم کم زندگی‌ام داشت سر و سامان می‌گرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر کرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور می‌توانستم این مسئله را به او القاء کنم؟ او عادت کرده بود که من را در هر شرایطی به نحو کامل داشته باشد. هیچ وقت با کوچکترین عقیده و خواست او مخالفت نکرده بودم. اولین پس اندازم را کنار گذاشتم و او را فرستادم مکه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمی‌دادند و پدرم مدام به من غر می‌زد که چرا اینقدر به مادرم چسبیده‌ام و به جای آن نمی‌روم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مکه که برگشت عزمش را جزم کرده می‌برد که هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا کند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای کم سن و سال و زیبا برد. اما من که حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم می‌خواست با دختری ازدواج کنم که بتوانم چند کلمه‌ای با او حرف مشترک داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً ‌کسی نبود که من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشم‌های رنگی و زیبایی چهره او شده بود، می‌توانست حسابی به همه پز بدهد که عروسش مهندس می‌شود و چقدر هم زیباست. اینجا بود که برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فکر می‌کرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سکوت می کنم و می‌گویم هر چه شما بگویید. . . .  اما حالا موضوع یک عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم که هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)
عاشق شدن به دلائل درست
خطرات افراط در عشق
آفت‌های دوران نامزدی
عشق بعد از ازدواج
مشکلات دوران کودکی
دانلود مقاله ازدواج

دانلود پروژه ازدواج

تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی

مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست مطالب
مقدمه ۴
« تهاجم فرهنگی جدی است» ۵
چرا جزیره العرب ۲۲
بی راهه های دیروز ۳۱
دانستنی های ضروری پیش از اسلام ۳۷
تلاش برای نفود به اطلاعات قرآنی ۳۸
ریشه تهاجم فرهنگی بر دین ۳۹
چرا اسلام در ایران پیشرفت نمود ۴۱
رابطه لباس و فرهنگ ۴۲
رابطه حجاب با فرهنگ اسلامی ۴۵
سخن آخر ۴۸
واژه حجاب ۵۱
شرکت زن در جامعه ۵۱
فرمایش مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی ۵۲
احترام به حقوق زنان ۵۴
کشف حجاب نقطه آغازین تهاجم فرهنگی ۶۲
تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی ۶۳
تهاجم فرهنگی و آسیب پذیری جوانان ۶۵
مقدمه
خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیده آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص می‌کند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام می‌شده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط ۲۵ ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب ۲۲ بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب را وادار به اعتراف شگفت آوری نمود.« رضاشاه در مدت سلطنت خود نتوانست بیشتر از یک خراش سطحی در زیر بنای جامعه ایرانی به وجود آورد.»
رخنه های فرهنگی: هنگامی که ملت ایران در سایه رهبری روحانیت و مقاومت های دین باوران تا حدی جلوی نفوذ های استعماری را به درون کشور گرفت، فراموشخانه ایها که همواره در اندیشه کسب و جاهت مردمی بودند با پوشش روشنفکری برای بهره برداری از این شناخت مردمی و گرایش حاصل از آن، با ظاهر ملی گرایانه برای ترقی کشور، مجاری چندی را به روی استعمار گران مترصد گشودند: ۱- گشودن مدارس خارجی= حتی افراد با استعداد در میان شاگردان آنها به علت روشن ننمودن علل واقعی عقب افتادگی کشور، در اثر مقایسه آنچه که از کشور خود می دیدند، با آنچه را که از اروپا می شنیدند، به جهت ظاهر بینی دچار شیفتگی به غرب می شدند.، و لذا غالباً محصول کار آن مدارس پروردن شیفتگا به غرب بود! ۲- اعزام محصل به خارج= آنچه را در اروپا این محصلین می‌دیدند، بسیار برتر از آن چیزهایی بود که در کشور خود دیده بودند، خصوصاً اینکه بشتر آنها به علت کمی سن و تجربه حاصل از آن و کمبود دانش عقیدتی غالباً دچار خود باختگی شده و بسیاری نیز عامل فراموشخانه شدند.۳- تهدید و تدوین کتابهای درسی توسط این تربیت یافتگان: مدارس خارجی یا تحصیل کردگان خارج، ذهن پویا ولی خالی جوانان را با آموخته های غالباً جهت دار فراموشخنه ای می انباشتند، این روش ضمن معمول نمودن فرهنگ غیر خلاق حافظه ای، (متکی بر محفوظات) شیفتگان و خود باختگان بسیاری را برای فرهنگ غرب ساخت. ۴- مطبوعات مروج فرهنگ اروپایی: خصوصاً طی پادشاهی پهلوی ها که کم سوادان را هدف قرار می دادند و زمینه مردمی را برای همراهی با شیفتگان تمدن غربی فراهم می‌نمودند ۵- احزاب و گروه های سیاسی= چپ و راست همگی مروج فرهنگ سیاسی غرب و بیگانه از خودی بودند غالباً لامذهبی را ترویج می نمودند، کم دشمن فرهنگ ایراین بود. گسست فرهنگی، از آنان چنان سر گشتگان بی اعتنا به دین و فرهنگ خوری ساخت که حتی بسیاری از فرط بیگانگان از پیرامون خود، به انواع اعتیاد گرفتار شدند! خطر این خود باختگان هنگامی بیشتر می‌شد که غالباً خواسته های برنامه ریزان تهاجم فرهنگی را با رنگ و لعاب روشنفکر و طنخواه به جامعه خودی تلقین می‌نمودند.
کارگذاران تاریخی تهاجم فرهنگی: فن شناسان و متخصصان فاقد فرهنگ راستین بدون توجه لازم به اجتماع با ساختن، اهرم عظیم به گور فدا عنه عظمت بخشیدند و توانایی تخصصی خود را اثبات نمودند، اما آیا نسل های سازنده آن دچار ستم بودگی نبودند؟ آیا ساختن بناهایی با چنان عظمت بدون دانش و تخصص معماران و مهندسان همراه استثمار و بهره کشی از محرومان مقدور بوده است؟ پس با کنار زدن پرده ها که کسب مکتوم نگهداشتن حقایق می‌شوند، در می یابیم دانشمندان بدون فرهنگ راستین ابزاری در خدمت فراعنه زمان برای بیداد گری و ظلم بر مردم بوده‌اند و خواهند بود. برای اینکه تلقین نشود تحت تأثیر احساسات محض چیزی به گزافه آورده شده است، یا نوک پیکان تهاجم فرهنگی، یعنی جوسازان حرفه ای، چیزی از اهمیت این واقعیت نکاهند و کسانی که روز به روز بر دانششان افزوده می شود و در عین حال روز به روز کم فرهنگ تر می شوند و این افراد که نمونه های برجسته محیط فرهنگی را تشکیل می دهند از آنجا که روز به روز سطح عملشان در محیط محدودتر و کوچکتری ارتقاء می یابد، و این متخصصین که هر روز در رشته های محدودتر و فشرده تری متخصص می شوند برای حیات فرهنگی موجودات خطرناکی می باشند درپاهای تهاجم فرهنگی = برای روشن شدن گستردگی تهاجم فرهنگی و میازن مظلومیت اسلام، از کتاب فرهنگ لغات شروع می‌کنیم. لغت نامه که ظاهراً نمی باید چیزی جز ارائه تعریف واژگان یا مترادف های واژه ها باشد، اما در کتاب فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی که توسط آقای سلیمان جیم که از اقلیت یهودی تدونی شده ( به تاریخ ۱۱ دیماه ۱۳۲۹) معانی را برای بعضی واژه های انگلیسی آورده اند که می تواند، برای تو هم پنداران تهاجم فرهنگی قابل توجه باشد و جالب تر اینکه در تجدید چاپهای آن هم این موضوع تکرار شده است. اسلام آخرین و جوانترین ادیان صاحب کتاب و بیش از شش قرن جوان تر از مسیحیت است، حال آنکه مسیحیت دیانتی قدیمی است. که مسیحیت در تکمیل و جایگزینی آن برای هدایت شبه از جانب خداوند عرضه شده است از این رو به جهت تارخی، معنی مترادف و منطقی تازه یهودی، واپگرا، کهنه گر یا ساده تر، مرتجع می‌شود. موردی از گذشته ها تاکنون: چون بخش بزرگی از جزیره العرب را صحرا تشکیل می‌دهد اروپاییان از این واقعیت جغرافیایی سوء استفاده نمودند در بخش تبلیغاتی جنگلهای صلیبی بر آن تکیه نمودند تمام مسلمانان را صحرانشین می نامیدند. بعدها اروپاییان با افزایش کینه ای که در اثر شکست های متعدد در جنگلهای صلیبی پیدا نمودند حتی این کلمه ترد آنان معانی زشتی چون کافر، وحشی حتی زشت تر، همچون اجامروا و باش نیز پیدا نمود. یکی از سیاست های انگلیس از دیر باز تفرقه انداختن بود، اکنون صهیونیسم نیز از این سیاست برای تفرقه اندازی بیشتر بین اعراب و همسایگان غیر عربشان سود بسیاری برده و می برد در مطلب « ولو آنکه عراق بیش از حد به شرق نگرد تا غرب» در حالیکه دشمن واقعی اعراب، اسرائیل است، که در غرب کشور عربی اردن آن هم در غرب عراق قرار دارد، نویسنده با تلقین، برای ایجاد توجه بیش از حد عراق به شرق، یعنی ایران فارس زبان متوجه می نماید. برای اینکه عمق این تحریک به درگیری اعراب با همسایگان غیر عربشان خصوصاً ایران روشن شود، شما را به کتاب صد میلیون عرب» ارجاع می‌نماید « عراق، شاید کشوری واقع نباشد و بی گمان ایالت در حدی ایران است» ضمن انحراف توجه اعراب از اسرائیل به همسایگان غیر عرب بهانه خرید اسلحه های غربی را هم برای شاه فراهم می‌نموده اند. چون امکان دارد واژه ی صحرانشینی مورد سوء استفاده قرار گیرد. ضروری بی نظر می‌رسد برای دانش پژوهان درستکار با وجود آگاهی که دارند، حقیقت و حدود این صحرانشین یکبار و برای همیشه روشن شود، تا صحرانشینی فقط بخشی از اعراب جزیره العرب که اصری روشن و قابل قبول است! به جهت پیدایش درخشانترین بخش تاریخ اعراب یعنی ظهور اسلام و آخرین پیامبر الهی (ص) که از میان صحرانشینان می‌باشد، همچنین وجود مقدس ترین شهرهای مسلمانان همچون مکه معظمه و مدینه منوره در کنار صحرا کینه ورزان فراموش کننده شکست های صلیبی را به واکنش های بزرگنمایانه امر صحرانشینی موفق ننماید تا نتوانند بدینوسیله از علایق مسلمانان برای جریمه دار نمودن احساست یا افکار حقوق آنان سوء استفاده نمایند. تهاجم فرهنگی و فرهنگ خودی = قبل از اینکه به نمونه ای از تهاجم فرهنگی در کتابهای تحت عنوان فرهنگ فارسی اشاره داشته باشیم، باید یادآوری نمود، آوردن این نمونه ها از آن جهت مهم است که کاربرد کلمه فرهنگ، مسوولیت تهیه کنندگان این کتابهای پرزحمت را می افزاید. از اینرو می باشد همه سونگرانه تر تدارک شوند تا وافق برازنده کلمه فرهنگ باشند، در ارائه مطلب تاریخی نیز رعایت نکاتی چند لازم است: نخست: برای انتقال درست رویداد و اهمیت تاریخی آن بایستی ترتیب زمانی رویدادها رعایت شود. دوم: بایستی ارزیابی درست یا حتی المقدور تلاش به ارزیابی درستی را برای ارائه داشته باشیم در غیر این صورت علی رغم زحمات طاقت فرسایی که این گونه کارها دارند کاری همراه انصاف و عدالت نخواهند بود، زیرا ارائه مطلب بر موضع ارزشی خود قرار نگرفته است، در تعریف سیاسی نیز کاری را که کمتر یا بیشتر ارزیابی شده باشد فرصت طلبی می نامند. نخست: همانطوری که در تعریف آورده شده تحولات اروپایی، در قرن نهم هجری ( قرن پانزدهم میلادی) شروع شده است حال آنکه تحولات ملل اسلامی پنج قرن زودتر در قرن چهارم هجری ( قرن دهم میلادی) آغاز شده بود. اگر نتایج جنگلهای صلیبی را که در اواخر قرن پنجم هجری ( ۱۰۹۹ میلادی) تا اواسط قرن هفتم هجری (۱۲۷۰ میلادی) پیش آورده شدند نیز در نظر گرفته شود. به راحتی قابل دریافت است که طی دو قرن جمعاً هشت جنگ به مسلمانان تحمیل شد اگر ویرانی هایی را به سرزمینهای اسلامی تحمیل نمودند اروپاییان را با فرهنگ و علوم ملل اسلامی آشنا ساخت. دوم: نکته مهمی که نیازمند ژرفتگری است اینکه اگر ظاهراً رشد و نمو ادبیات و هنر حاصل از تحولات اروپایی با دور شدن از دین صورت پذیرفت، تا دیگر نتوانند گالیله را مجبور به پس گرفتن اظهارات و نظریات خود نمایند یا ژاندارک را به تلی از آتش بسپارند ولی رشد و شکوفایی ملت مسلمان ایران پس از کاهش اقتدار مطلقه خلفای عباسی ظاهراً اسلامی و امکان توجه بیشتر به خاتم پیامبران (ص) و خاندان حضرتش که به روشنی در آثار بزرگان ادب و هنر ایرانی نیز منعکس است آغاز گردید خلاصه اینکه رشد فرهنگی مسلمانان به ویژه ایرانیان در سایه اسلام و تکامل باورهای دینی صورت پذیرفت. در این رابطه اشاراتی هر چند مختصر از اوادات بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران به دین و مقامات مذهبی ضروری به نظر می‌رسد: ۱- حکیم ابوالقاسم فردوسی، احیا کننده زبان پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان به لحاظ شیعه بودن از دریافت صله و پاداش محروم شد ۲- ابوعلی سینا که به خاطر تشریح برای کالبد شناسی مورد تهمت کفر قرار می گیرد، گلایه و اعتراض خود را در قالب شعری اظهار نموده است، تا مسلمان بودن خود را نشان دهد. ۳- ناصر خسرو ملقب به حجت از مبلغین فاطمی ( شیعه هفت امامی) بوده است. ۴- شیخ فرید الدین عطار که در اواسط قرن ششم متولد شد و در سال ۶۲۷ هجری قمری هنگام حمله مغولان به شهادت رسید نام شاهکار خود را منطق الطیر را از آیه ۱۶ سوره نحل قرآن مجید گرفته است. ۵- جلال الدین محمد مولوی عارف و شاعر بزرگ هم چنانکه عنوانش نشان میدهد عنوان مولوی را برادران اهل تسنن برای روحانیون خود بکار می‌برند. ۶- شیخ مصلح الدین سعدی که مطالعه آغاز گلستان آرمی را بیاد مجلس علمای دین می اندازد. سوم = تعریف معانی و بیان در مورد اسم معرفه یک رویداد تاریخی غیر ضروری است خصوصاً این که این تعریف مغایر با نگرش و باورهای دین باورانه باشد! در آغاز شرح آورده شده « بحث بعد از موت» این توضیح به معنی معاد می شود در باور دینی ما مسلمانان، نبوت و معاد، فقط در حیطه قدرت خداوند بی همتا می‌باشد و بس! ارتباط آنان به هر چه غیر از خداوند بی همتا شرک است به فرمایش شهید آیت الله مطهری نمی باید به نفی تلویحی اصول همچون توحید و معاد اقدام نموده، زیرا این کار حاصل اندیشه های مات( بایستی، چپ، مارکسیستی) یار است ( فراماسیونی) می‌باشد. ردپا در کتابهای قابل قبول= با وجود احترامی که به جهت وسعت دید و چند سونگری نویسنده کتاب ژیوپلیتیک گرسنگی برای ایشان قایل هستم، زیرا علاوه بر طرح مسأله گرسنگی همراه استدلالهای ارزشمند علمی و تجربی جنبه های جغرافیایی سیاسی آن را هم مدنظر قرار داده اند، اما نمی‌باید تسلیم شدن چنین نویسنده محققی در مقابل شیوه های حاکم در محیط سیاسی غرب همچون توطئه سکوت که در واقع ارثی از گذشته های اروپایی استعمار گر می‌باشد را ندیده گرفت. تحریکات و تشدید جو ضد اسلامی در اروپا سبب آغاز جنگهای صلیبی شد و دامن زدن به این جو همچنان برای افزایش داوطلبان ادامه داشت اما در اثر شکستهای مکرر با وجود داوطلبان فراوان، کینه حاصل از آن در اروپا نهادینه شد. پس از قرنها با تشکیل آژانس یهود، صهیونیست ها برای بهره برداری از این ذهنیت قدیمی اروپاییان آنرا احیاء نموده و شدت بخشیدند همراه تشدید تبلیغات ضد عربی، داستان ارض موعود را که توسط حضرت موسی (ع) همراه معجزه گذشتن از نیل انجام شده بود و احیاء مجدد این داستان قدیمی یهودیان پراکنده در اروپا و سایر نقاط جهان از طریق به خدمت گرفتن باور آن مردم، پیاده نظام بی هنر ولی ابدای بیرون آوردن بیت المقدس از دست مسلمین فراهم نمودند تداوم چنین جوی که پنهان و گاهی آشکار می شود نویسنده محققی چون ژوزویه و کاستر و که کار سیاسی قطعاً بزرگی را با نوشتن این کتاب انجام داده به تلاش گسترده ای برای بی طرف و غیر سیاسی نشاندادن نوشته خود در این کتاب وا داشته است. همچنین با درک توطئه سکوت در مورد مسلمانان که در بهترین حالت، امری عادی است، تلاش نموده است، از این خطر قرمز عبور ننمایید. نخست اینکه اروپاییان برای تخریب نمودن چهره اسلام با کاربرد عناوینی ناروا نسبت به اعراب مانند اشغل گر و خشن با تحقیر آنچه را که به اعراب تعلق دارد همچون صحرانشینی در بسیاری از اشارات و آثار خود تبلیغات گسترده ای را برای علیه اعراب انجام می دهند.
حال چرا با وجود اشاره به برتری کشاورزی مسلمانان اسپانیا که موفق به گسترش فرهنگ جدید اسلامی در زمینه های مختلفی از جمله کشاورزی شده بودند؟ چون اعراب که قسمت اعظم اراضی آن را اشغال کرده بودند اعراب و در پی آن مسلمانان را اشغال گر نشان می‌‌دهد. دوم: اینکه محقق نکته سنجی نمی‌یابد از کنار علت واقعی تغذیه برتر مردمان اندلس بگذرد و تنها و تنها با اشاره به یکی از معلول ها در آغاز مطلب را اصول همه ؟؟ را بدتر ساختند، همچنین در انتهای فراز از انحطاط رژیم ناحیه یی به صورت « قسمت اعظم سنت عالی کشاورزی و غذایی در طی زمان و تحت تأثیر عوامل گوناگون که باعث انحطاط رژیم ناحیه ای گردید از میان رفت» با آوردن علت غیر واقعی « در طی زمان» علت واقعی این انحطاط را تلویحاً کهولت معرفی نموده و توطئه های کشتار مسلمانان اسپانیا را با توطئه سکوت برگزار نماید!!!
تهاجم فرهنگی در لغت نامه انگلیسی: پس از توطعه های ناشی از همکاری انگلیس و آژانش یهود، همراه تحریک ملی گرایی عربی، حکومت عثمانی به شکست گشاینده شد و فلسطین به دست ژنرال و در آلن بی» افتاد البته در بخش سیاسی نیز صدور اعلامیه بالفود این همکاری را آشکار نمود. پس از جنگ دوم جهانی عملاً این همکاری ها به حمایت مستقیم تبدیل شد که منجر به تشکیل کشور صهیونستی با نام اسرائیل گردید. اگر این همکاری تنها در عالم استعماری وجود داشت با وجود غیر منصفانه بودن، چندان شگفتی آور نمی‌بود! ولی آنچه که غیر قابل قبول و غیر صادقانه است، توسعه این همکاری ها برای قبولاندن وارونه حقایق علمی برای تحقق هدفی استعماری است هم چنانکه هر یک از مردمان جنگ طلب فلسطین که دشمن اسرائیلی ها بوده اند ! آیا این خیلی دشوار بود که با ارتباط آنان به اجداد گنعانیشان معرفی شوند؟ قطعاً، بلی! چون نمی توانست زمینه و توجیهی بر کشتارهای گذشته و کنونی مردم فلسطین قرار گیرد. آیا این تهاجم فرهنگی نیست؟ که به جای نوشتن شرح درست: فلسطینیان اعرابی از اعقاب کنعانیان هستند، آنان را با کشتار و ستم از سرزمین ابا و اجدادی بیرون کنند و در کتابهای ظاهراً فرهنگی هم بدنامشان می نمایند. نمونه ای دیگر: در همین فرهنگ این است که در صفحه حرف شروع نام ایران این کلمه وجود ندارد اما در صفحه ی دیگری در توضیح پارسی نام ایران پس از پارس که به لحاظ جغرافیایی و قومی تنها بخشی از ایران و ایرانیان را در بر می گیرد آورده شده است! آیا این تهاجم فرهنگی نیست، که به جای نام مطلوب کشوری با سابقه تاریخی روشن و اهمیت جغرافیای سیاسی بسیار بالا و مواد خام گوناگون، آنچه را که خود می خواهند ارائه می کنند نه آنچه را که باید ارائه نمایند؟ منشأ این گونه برخوردها میتواند نگرش غیر علمی و تعصب آمیز غریبان خودخواهی آنان در ترجیح دادن پسند و سلیقه خود، یا توطئه سکوت باشد!!
مهمترین شگرد تهاجم فرهنگی: تهاجم فرهنگی برای کاهش و سرانجام نابودی مقاومت و پایداری جوامع هدف، با ظاهری علمی و با شیوه های گوناگون انجام می شود یکی از نمونه های ساده ولی پر دردسر برای جوامع هدف تغییر نام های جغرافیایی است. این روش ظاهراً کم اهمیت، حقانیت را از میان برده و زمینه عادی بعدی را فراهم و اقدامات بعدی استعمار را آسان می سازد. تغییر نام جغرافیایی:  اگر به نام همسایگان کشور های عربی آفریقا به ویژه سوران توجه فرمائید. کشور حبشه را ایتوپی می نامند که این نام ریشه یونانی دارد، دیگری اوگاندا و بالاخره چاو است. این کار ظاهراً ساده، اولین گام تهاجم فرهنگی است زیرا ظاهراً نام تا، اروپایی یا مقبول آنان نباشد رسمیت نمی یابد اگر کمی ژرفتر فرهنگ و تاریخ شمال آفریقا را نیز مورد توجه قرار دهیم که غالباً عرب زبان هستند عمق حیله آشکارتر می شود. خلیج فارس: خلیج فارس از دیرباز بدین نام شناخته می‌شده، هم چنانکه مدارک یونانیان نیز این نام خلیج فارس را از پیش از اسلام ثبت نموده است اما چون بش از ۳/۲ نفت و بخش بسیار عمده ای از گاز جهان در اطراف و درون خلیج فارس قرار دارند و رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی کشورهای غربی هم با انرژی آن هم نفت و گاز فراوان و ارزان بستگی دارد کشور های زیاده خواه به ویژه آمریکا که طی جنگهای بین الملل اول و دوم بدون آسیب جدی مانده و ثروتمند شده بود علاوه بر تأمین انرژی ارزان برای خود جهت در اختیار داشتن شاهرگ حیاتی کشورهای صنعتی دیگر حتی اروپای برای مطیع نگهداشتن آنها بالاخره عرصه ای جدید برای سرمایه گذاری شرکتهای نفتی اکثراً آمریکایی زمینه تداوم استعمارگرمی آنگلو ساکسونی را بر منطقه با بی هویت نمودن خلیج فارس شروع نمود. ترفند جدید در خلیج فارس : بهره کشان و زیاده خواهن که همواره بهانه جدیدی میجویند تا برنامه های خود را دنبال نمایند، پس از خروج پیر استعمار استخوان دیگر می لای زخم خلیج فارس گذاشتند. هنوز هم پس از چند دهه هر گاه حرکتی انقلابی که استعمار و صهیونیسم را ناراحت کند ساز قدیمی، اختلاف تلفینی ؟؟ را دوباره کوک می نمایند تا اثر فرهنگی انقلابی را از میان ببرند. اما واقعیت این است که ایوان در منطقه خلیج فارس دارای حقانیت تاریخی است که تلاش به تغییر نام بخش عمده ای از این توطئه استعماری است. آنان موضوع خط القمر را مطرح می کنند که شیوه ای برای رفع اختلاف است حال آنکه فعالیت های استعماری انگلیس که همواره به فکر تضعیف و کوچک نمودن ایران بوده خود گواه حقانیت تاریخی ایران بر جزایر خلیج فارس می باشد. هم چنانکه جزیره خیلی وسیعتر و پر جمعیت تر بحرین که خیلی نزدیکتر به جزیره العرب است را پس از سالها جدا نگاه واشتن از ایران و بالاخره و پس از ؟؟ طولانی مدت ملی گرایی عرب. باز هم با ظاهر قانونی و زور شورایی امنیت جدایی اش از ایران را رسمیت بخشیدند. عرب برای تسکین غرور جریحه دار شده ملی گرایی عربی و انحراف توجه اعراب از فلسطین به جدایی بحرین با فشار شورای امنیت اقدام نمود این ضریب احساسات تحریک شده ملی گرایی عربی را در بیستمین سالگرد تشکیل حکومت غاصب اسرائیل انجام دادند تا فریب مضاعفی باشد. نام مصر: معمولاً اولین کلممه ای که راجع به هر کشوری می آوریم نام آن کشور است این چیزی نیست که ما برای دیگران تصمیم بگیریم بلکه حتی ادب، حکم می کند که به علایق دیگران احترام بگذاریم. اما اروپاییان با روشهای نعقب آمیز یا حداقل سلیقه ای در مورد بسیاری از کشورها حتی از کاربرد اسم مطلوب کشورهای به قول خودشان جهان سومی نیز خودداری می کنند! چنانکه دیدیم برای کشور ما نیز چنین می نمودند برای کشور مصر نیز که نامش تاریخی و مطلوب ملتی کهن چون مصریان است نیز چنین می کنند. به فراموشی سپردن کلمه‌ی جزیره العرب: مهمتر از ایجاد درگیریهایی خلیج فارس برای کشانیدن اختلاف بین مسلمانان این منطقه مهم جغرافیایی بکار نبودن عنوان جزیره العرب در موارد یادآوری از این پل سه قاره جهان می باشد، که مهمترین منطقه راهبردی جهان است می باید مطبوعات و انتشارات مسلمانان به دام توطئه سکوت سلطه جهانی نیفتند و حداقل در انتشارات و مطبوعات خودی این نام را زنده نگهدارند دشمنان مسلمانان مصر تلاش به فراموشی سپردن کلمه جزیره العرب را دارند این نام که معرف رفعیت جغرافیایی واقعی تر سرزمین ظهور ادیان الهی یهودیت، مسیحتی و اسلام است ناشنه مهم تعلق این منطقه به اعراب را نیز در خود دارد این توطئه سکوت سلطه جهانی در مورد نام جزیره العرب همراه بزگنمایی صحرانشینی اعراب در تکمیل یکدیگر توطئه بزرگتر نفی حقوق مسلمانان به ویژه اعراب را در اطراف سرزمین ظهور اسلام و اماکن مقدسه مسلمانان هدف قرار داده است.
تهاجم فرهنگی و آسیب پذیری جوانان فرمایش مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی چرا اسلام در ایران پیشرفت نمود تهاجم فرهنگی جدی است دانلود مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی
دانلود مقاله در مورد تهاجم فرهنگی

در مورد انسان شناسی

مقاله انسان شناسی از دیدگاههای مختلف

این فایل با فرمت word و آماه پرینت میباشد

فهرست مطالب
تاثیر امیل دورکیم بر انسان‌شناسی ۴
مردم شناسی فرانسه ۵
انسان شناسی دینی ۵
تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی ۶
انسان شناسی حقوق ۶
دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون ۷
مطالعه دینی دورکیم ۸
تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم ۸
هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی ۹
اهمیت تاریخ در بررسی امر دین ۹
تعریف دینی ۱۰
اعتقادهای دینی ۱۳
باورهای دینی ۱۳
جادو و دین ۱۴
جان پرستی ۱۵
طبیعت پرستی ۱۹
توتم پرستی به عنوان دین بنیانی ۲۲
کارکرد دین از نظر امیل دورکیم ۲۵
دین و همبستگی ۲۶
دورکیم و دگرگونی دین ۲۹
دین و نظریه معرفت ۳۰
تاثیر امیل دورکیم بر انسان‌شناسی
در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند: نخست انسان‌شناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دورکیم، مارسل موس و لوی ـ برول. این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست کنت متاثر بود. دوم، انسان‌شناسی امریکایی بود که از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای می‌فشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و بنیانگذاران اصلی آن (پس از لوئین هنری مورگان) فرانتس بوآس و شاگردان ؟؟ بودند. سوم، انسان شناسی بریتانیا که تاکید آن به مفهوم جامعه در برابر فرهنگ بود. هر چند بنیانگذاران انسان شناسی بریتانیا برونیسلا و مالینوفسکی وارد طیف براون هر دو اندیشمند کارکرد گرا بودند [رادگیف ـ بحاون به شدت از دورکیم متاثر بود]، اما گسست مشخصی بین آنها وجود داشت. (فکوسی، ۱۳۸۱: ۱۷۵و۱۷۴)
با توجه به این مطلب می‌توان گفت که دورکیم در تاریخ انسان‌شناسی و نیز بنیانگذاری این رشته سهم بسیار مهمی داشته است، چرا که وی در دو شاخه از انسان شناسی، یعنی انسان‌شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را می‌توان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان‌ شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را می‌توان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دورکیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود که مطالعه مقام جوامع را شامل می‌شد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یکی از شاخه‌های جامعه شناسی به حساب می‌آمد. در حالی که مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعه‌ای از روش‌های میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. می‌توانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان‌ اصلی مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعه‌ای از روش‌های میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. می‌توانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان‌های اصلی کارکردگرایی بدانیم. کارکردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست کنت، که در روش شناسی دورکیمی منعکس شده است، دیده، می‌شود. (همان، ۱۴۰)
– مردم شناسی فرانسه
«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دورکیم و خواهرزاده او مارسل موس (۱۸۷۲-۱۹۵۰)، درون حوزه جامعه شناسی پایه‌گذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدت‌ها و موضوع پدیده دینی تمرکز داشت.» (ریوبر، ۱۳۸۱: ۷۰) دورکیم با انجام پژوهش‌های خود، خصوصاً با کتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.
– انسان شناسی دینی
کتاب وی را می‌توان جز نخستین کتب انسان شناسی دین قرارداد و راه‌گشای پژوهش‌هایی در زمینه انسان شناسی دینی دانست.
– تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:
جامعه شناسان و انسان شناسانی که تعریف اثباتی [دورکیمی] دین را پذیرفته‌اند، کوشیده‌اند این جادو و دین تمایز قائل شوند [بر اساس همان نگاه دورکیمی]: براساس پذیرفته شده‌ترین تمایزها مذهب اساساً اعتلا یا پرستش امور معنوی یا مقدس و جادو مستکاری و کنترل این اشیاء و امور شناخته می‌شود. (توسلی، ۱۳۸۰)
– انسان شناسی حقوق
دکتر روج الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد می‌کند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری می‌نهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشت‌اند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، ماسینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در دارد. این مطالعات و نظرات، زمینه‌ای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم مرد». (روح الامینی، ۱۳۸۰: ۲۶۱)
– دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون
«ماینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. ماینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم می‌دانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، این و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق می‌داند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه می‌گیرد، اما به گونه‌ای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز می‌نهد.» (همیلتون، ۱۳۷۷: ۸۶ و ۸۵)
رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. و بی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.
«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش  عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانسته‌اند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل می‌شوند، جادو کارکرد مهمی را در ساخت‌یابی موقعیت‌های غیر قابل پیش‌بینی و خطر ایفا می‌کند. و این تحت تاثیر اندیشه معای دورکیم بوده است.» (تامسون، ۱۳۸۱: ۱۶)
مطالعه دینی دورکیم
– تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
برخی از اندیشه‌ها و جنبه‌های رهیافت مذهبی دورکیم، تحت تاثیر اندیشه‌های متفکر ما قبل او که به اندازه دورکیم معروف نیست، به شکل گرفته‌اند. این دانشمند، رابرتسون اسمیت است که کتابی در بررسی دین سامی با عنوان «سخنرانی‌هایی درباره دین سامیان در سال ۱۸۸۹ منتشر کرد. پیش از پرداختن به نظر دورکیم درباره دین، شروع کوتاهی از برخی نظرهای رابرتسون اسمیت در این باره برای شناخت زمینه کار دورکیم ضروری است. «رابرتسون اسمیت بیشتر بر عملکرد‌ها تاکید می‌ورزید تا باور داشت‌ نما. به استدلال او، عملکردهای مذهبی مانند تشریفات و مناسک و نه باور داشت‌ها، اهمیت بنیادی دارند. برای شناخت دین، نخست باید شیوه‌های عملکرد مردم را تحلیل کرد و نه باور داشت‌های‌شان. به همین دلیل است که باور داشت‌ها، غالباً مبهم، ناسازگار و متناقض‌اند. آدمیان به نظر او بخش اعظم دین به قضیه گزینش فردی ارتباطی ندارد. بلکه دین در ذهن اعضای جامعه القا شده و از آنها خواسته می‌شود که آنرا پاس بدارند. دین بخشی از همان چیزی است که دورکیم بعد از رابرتسون اسمیت آنرا باز نمودهای جمعی جامعه نامید. از نظر رابرتسون اسمیت، دین یک قضیه گروهی و اجتماعی است و اساساً ماهیتی سیاسی دارد. به ادعای رابرتسون اسمیت، دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم کننده (تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان) و دیگری برانگیزاننده (دین احساس اشتراک و وحدت اجتماعی را بر می‌انگیزاند). (همیتون، ۱۳۷۷: ۱۷۰و۱۶۹)
– هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی
هدف دورکیم در این کتاب، مطالعه بدوی‌ترین و ساده‌ترین دینی است که بشر تاکنون بدان پی ‌برده، یعنی آن دستگاه دینی که دو شرط زیر را داشته باشد: نخست اینکه در جوامعی بدان بر بخوریم که سازمان آنها از دیدگاه سادگی، بالا دست نداشته باشد؛ علاوه بر این باید چنان باشد که برای تبیین آن به هیچ عنصری که از دینی مقدم بر آن به رعایت گرفته باشد، نیاز نداشته باشیم. چنین دینی از نظر دورکیم در «فهماندن سرشت دینی آدمی، یعنی در نشان دادن وجهی ذاتی و پاینده از [هستی] بشریت از هر شکل‌گیری مفیدتر و مناسب‌تر است.» (دورکیم، ۱۳۸۳: ۲)
هدف دورکیم از مطالعه دین رسیدن به این نتیجه کلی است که: «دین امری به حد اعلاء اجتماعی است. تصورات دینی، تصوراتی جمعی‌اند بیانگر واقعیت‌های جمعی؛ مناسک دینی شیوه‌های عملی هستند که فقط در درون گروه‌های گرد هم آمده پیدا می‌شوند و هدف آنها برانگیختن، زنده نگاهداشتن یا بازسازی برخی حالت‌های ذهنی گروه است.» (همان، ۱۳).
– اهمیت تاریخ در بررسی امر دین
تاریخ در واقع تنها روش تحلیل کننده‌ای است که می‌‌‌‌توان در مورد ادیان به کاربرد. تنها تاریخ است که به ما اجازه می‌دهد تا نهاد اجتماعی معینی را به اجزاء سازنده آن برگردانیم، چرا که از راه مطالعه تاریخ به شیوه پیدایش آنها در طول زمان پی می‌بریم. از سوی دیگر، تاریخ با قراردادن هر یک از اجزا در همین اوضاع و احوالی که اجزا نامبرده در آنها پدید آمده‌اند، تنها وسیله‌ای را که ما برای تعیین علل پیدایش آنها ممکن است دارا باشیم در اختیار ما می‌نهد.
بنابراین هر بار که ما در صدد آن بر می‌آییم که تا امری بشری را در شرایط معینی از زمان قرار داده شده، تبیین کنیم – اعم از باورهای دینی، قاعده‌ای اخلاقی، دستوری حقوقی، فنی هنری یا نظامی اقتصادی ـ می‌بایست به بدوی‌ترین و ساده‌ترین شکل آن برگشت و کوشید دریافت که خصلت‌های آن امر در این مرحله از هستی‌اش چگونه است.
– تعریف دینی
از نظر دورکیم «دین را نمی‌شود تعریف کرد مگر به تبع خصلت‌هایی که در همه جا با دین همراه هستند.» (همان، ۳۱)
از نظر دورکیم آنچه در قاعده بندی‌های پیشین  مورد نظر است ماهیت دین در مجموع است. «همه چنان عمل می‌کنند که گویی دین نوعی گوهر نادیدنی را تشکیل می‌دهد و حال آنکه دین کلی مرکب از اجز است؛ دین دستگاه کم و بیش بغرنجی از اسطوره‌ها، جرم‌ها، مناسک و آداب است و کل را نمی‌شود تعریف کرد مگر در ارتباط با اجزاء تشکیل دهنده‌اش. پس منطقی‌تر این است که ببینیم پدیده‌های بنیادین تشکیل دهنده هر گونه دین، بیش از آنکه کلیت حاصل از اتحاد آن‌ها شکل بگیرد. چه خصلتی دارند. این روش بویژه از آن رو ضرورت دارد که می‌بینیم پدیده‌های دینی خاصی وجود دارند که به هیچ دینی معینی بر نمی‌گردند. آن پدیده‌هایی که ماده فرهنگ مردم را می‌سازند از همین قسم‌اند. این به طور معمول بقایایی از ادیان از میان رفته‌اند، سازمان‌هایی سازمان نیافته‌اند (همان، ۴۷).
پدیده‌های دینی به طور طبیعی به دو مقوله بنیادی تقسیم می‌شوند: باورها و مناسک. باورها از اموال عقیدتی‌اند، یعنی به طور اساسی از تصورات تشکیل می‌شوند و مناسک وجوه معینی از اعمال مشخص‌اند. میان این دو دسته از امور، تمامی آن گستره تفاوتی را داریم که اندیشه را از حرکت جدا می‌کند. مناسک را نمی‌توان از دیگر اعمال بشری بویژه اعمال اخلاقی، جدا و به طور مستقل تعریف کرد مگر بر اساس طبیعت خاص موضوع ؟؟ تعریف دورکیم از دین: «دین عبارت است از دستگاهی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی یعنی مجزا [از امور ناسوتی]، ممنوع؛ این باورها و اعمال همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام کلیسا [یا امت] متحد می‌کند.» (همان، ۶۳)
مزیت چنین تعریفی این است که محور عمل دینی را نسبت به اعتقاد دینی می‌پذیرد؛ با اجتناب از رویکرد موحدانه امکان تحقیق مقایسه‌ی را فراهم می‌کند و مسأله کاذب بودن اعتقادات فردی را در حاشیه قرار می‌دهد. در حقیقت از نظر دورکیم دین کاذب وجود ندارد: «همه ادیان به نحو خاص خودشان حقیقی‌اند، هر یک به شیوه‌های گوناگون به شرایط معین حیات انسانی پاسخ می‌دهند.» با وجود این نوعی اثبات گرایی در تعریف دورکیم نهفته است. از نظر دورکیم دین چون برخی کارکردهای اجتماعی مهم را با حفظ باورهای مشترک از طریق اعمال مناسکی انجام می‌دهد، پا برجا مانده است. حقیقت دین، حقیقتی جامعه شناختی است و مرجع نمادهای دینی خدای تو تهی نیست، بلکه خود جامعه است. از نظر دورکیم، در واقع اعتقادات مومنان اشتباه است، زیرا متعلق حقیقتی پرستش، گروه اجتماعی است، بنابراین دورکیم تعهدی عقل گرایانه در باب برتری معیارهای علمی حقیقت حفظ می‌کند. زیرا از نظر دورکیم اعتقادات دینی، «باز نمود تحریف شده واقعیتی تجربی‌‌اند، واقعیتی که امکان تحلیل دقیق آن از طریق علمی تجربی میسر است و این علم اینک جامعه شناسی است.» (Parsons, 1973:420)
«تعریف دورکیم از دین به سویه رسمی ـ مشمول‌گرا ـ کارکردی طیف نزدیک‌تر است. او دین را نظام یکپارچه‌ای از اعتقادات و اعمال مربوط به امور مقدس مجموعه‌ای از امور ممنوعه‌ و حرمت یافته ـ تعریف می‌کند؛ «اعتقادات و اعمالی که به همه پیراوان خود در یک اجتماعی اخلاقی و اعمالی که به همه پیروان خود در یک اجتماع اخلاقی واحد موسوم به کلیسا، وحدت می‌بخشد. اما این تعریف از دیدگاه عام جامعه‌شناسی کارکردی دورکیم، یعنی گرایش او به تبیین پدیده‌های اجتماعی از طریق کارکردهایی که در جامعه ایفا می‌کنند، نشات گرفته است. نظر دورکیم در مورد دین این بود که دین حول جنبه‌های معینی از زندگی اجتماعی که مقدس در نظر گرفته می‌شوند، می‌چرخد و آنها از این جهت مقدس دانسته می‌شوند که با وحدت بنیادین جامعه مرتبط‌اند. عقاید و مناسک دینی نیز از سوی دیگر این وحدت را تعریف می‌کنند. (تاسون، ۱۳۸۱: ۲۷-۳۱) تامکت پارسرنز خاطر نشان می‌کند که «اندیشه دورکیم در این زمینه آشکارا مقابل به استدلال دوری دارد. چون وی تمایل دارد الگوهای دینی را به منزله تجلمات نمادی جامعه تلقی کند ولی در عین حال بنیادی‌ترین جنبه‌های جامعه را مجموعه‌ای از الگوهای احساس دینی و اخلاقی می‌داند.
(Parsans: 1973:p.58)
– اعتقادهای دینی
اعتقادات دینی، اعم از سان یا پیچیده، همگی خدمات مشترکی‌ دارند: اینگونه باورها مستلزم نوعی طبقه‌بندی از اشیاء، اعم از واقعی یا ارگانی هستند که آدمیان بر پایه آن اشیاء را به دو طبقه، به دو گروه متضاد تقسیم می‌کنند که به طور معمول با دو اصطلاح متمایز، بیان می‌شوند: این دو اصطلاح عبارتند از: لاهوتی و ناسوتی.
تقسیم جهان به دو حوزه، یکی در بردارنده همه چیزهای لاهوتی و دیگری در برگیرنده همه چیزهای ناسوتی، خط ؟؟ است که اندیشه دینی را از اندیشه‌های دیگر جدا می‌کند. باورها، اسطوره‌ها، افسانه‌ها، تصورات یا دستگاه‌هایی از تصورات‌اند که بیانگر سرشت چیزهای لاهوتی‌اند، بیانگر هنر و توانایی‌های نسبت داده شده به ذات این چیزها، بیانگر تاریخ و روابط آنها با هم و با چیزهای ناسوتی‌اند. (دورکیم، ۱۳۸۳: ۴۷و۴۸)
– باورهای دینی
باورهای دینی به معنای خاص کلمه همیشه باورهای مشترک جماعت معینی هستند که از گروش خویش به آن باورها و عمل کردن به مناسک همراه با آنها به خود می‌بالد. این باورها نه فقط اینکه به عنوان فردی توسط همه اعضای جماعت پذیرفته شده باشد. بلکه در کلمه امری متعلق به تمامیت گروه تلقی می‌شوند و جزئی از وحدت گروه را افزایش می‌دهند. هر جا که شاهد نوعی زندگانی دینی باشیم، در هر حال با گروهی معین و مشخص سر و کار داریم. (همان، ۵۸)
– جادو و دین
جادو و دین از نظر دورکیم با یکدیگر خویشاوندند اما از هم متمایزاند. «جادو هم از باورها و مناسک ساخته شده است. آن نیز مانند دین، اسطوره‌ها، اصول جزمی خود را دارد؛ فقط این اسطوره‌ها ناپرورده‌تراند و دلیل آن هم بی‌گمان این است که جادو چون هدف‌هایی فنی را دنبال می‌کند وقت خود را در نظرورزی‌های ناب از دست نمی‌دهد. جادو هم مراسم، قربانی‌ها، آداب تطهیر، نیایش‌ها و آوازها و رقص‌های ویژه خود را دارد. نه تنها موجوداتی که جادوگر از آنها یاری می‌طلبد، و نیروهایی که وی از آنها در کار خود مدد می‌جوید، با نیروها و موجوداتی که دین به آنها روی می‌آورد از سرشت واحدی‌اند، بلکه بسیار پیش‌ می‌آید که هیچ فرقی میان آنها وجود ندارد. دین همیشه نسبت به جادو نوعی اکراه نمایان از خود نشان داده و جادو نیز در عوض خصومتی آشکار نسبت به دین داشته است. جادو همیشه با نوعی شادمانی حرفه‌ای کوشیده است نشان دهد که در چیزهای ؟؟؟ هیچگونه مقدسی وجود ندارد و هر چه هست از همین دنیاست، جادو در اجرای مناسک خویش، منطقه مقابل آداب دینی است.
دین هم به سهم خود اگر چه همواره مناسک جادوگرانه را محکوم و موضوع نکرده اما به طور معمول در آنها به دیده حقارت نگریسته است. همچنانکه که هوبر و موس نشان داده است، در شیوه‌های جادوگری چیزی عمیقاً شد دینی وجود دارد. (دورکیم، ۱۳۸۳: ۵۸-۵۶)
– جان پرستی
از نظر دورکیم، طبیعت و پستی و جان پرستی، این دو نظریه تا به امروز تنها نظریه‌هایی‌اند که از طریق آنها کوشش شده است خاستگاه‌های اندیشه دینی، به شیوه‌ای عقلانی تبیین شود. بدین‌سان مشکل اساسی عام ادیان اغلب به اینجا ختم می‌شود که در بند کدامیک از این دو راه حل را باید برگزید یا شاید هم بهتر باشد آن دو را با هم تلفیق کنیم.
«خطوط اصلی نظریه جان پرستی را تایلر ساخته است. انسپر هم که این نظریه را دنبال کرده است بدون وارد کردن تغییر‌هایی در آن نبوده است. نظر تایلر گسترش یافتن جان پرستی مدیون ذهنیت خاص انسان بدوی است که مانند ذهن کودک قادر به تمیز جاندار در از بی‌جان نیست کودک چون نخستین موجودات دور و برش که وی تصوری از آنها برای خودش می‌سازد آزاد میان هستند، ناگزیر تصور وی از همه اشیا روی الگوی تصوری است که از طبیعت بشری دارد. کودک خیال می‌کند در اسباب‌بازی‌هایش و در انواع و اقسام اشیایی که در دسترس حواس او قرار دارند، موجودات زنده‌ای مانند خود موجود دارند و می‌بینیم که انسان بدوی مانند کودک می‌اندیشد. در نتیجه او نیز آماده است که سه اشیا، حتی اشیا بی‌جان را از طبیعتی مشابه طبیعت خویش برخوردار بشمرد. پس به این فکر رسید که بشر تنی دارد برخوردار از نیروی جان، ناگزیر می‌بایست به غیر از جانداران، نیز قسمی دوگانگی وجودی از همان نوع نسبت بدهد و گمان کند روان‌هایی مشابه روان خود وی در آنهاست. با این همه سپهر عمل این دو نوع موجود نمی‌توانست همانند باشد. روان‌های آدمی فقط روی جهان آدمیان تأثیر مستقیم دارند، در حالی که روان‌های اشیا بیش از هر چیز در اشیا قرار دارند و در حکم علت آنچه در اشیا می‌گذرد تلقی می‌شوند.
هر برت اسپنسر با این تعیین مخالف است و می‌گوید، فرضیه بنیادی آن با واقعیت نمی‌خواند، می‌گوید می‌پذیریم که بشر در لحظه‌ای از تاریخ خود فرق میان جاندار و بی‌جان را تشخیص نمی‌داد ولی باید توجه داشته باشیم که هر قدر در مقیاس تکامل جانوران بالاتر بیابیم می‌بینیم که قابلیت بشر در تشخیص این فرق بیشتر می‌شود، بشر هر قدر هم که بدوی باشد از دیگر جانوارانی که پیش از وی در جریان تکامل پدیده آمده اندکم هوش‌تر نیست، پس اگر از یکش اصلاب به یکش پرستش طبیعت و اشیا رسیده است به دلیل نبودن قوه تمیز در وی نیست.» (همان، ۶۶-۷۳)
از نظر دورکیم «نظریه پردازان جان پرستی با ربط دادن مفهوم روان به تحلیل تاریخی، خدمت مهمی به علم ادیان و حتی به تاریخ عمومی اندیشه‌ها کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که مفهوم روان، مفهوم بغرنجی است که فرآورده حرکت تاریخ و اسطوره شناسی است.» (همان، ۷۵)
انتقاد دورکیم به نظریه جان پرستی: در این نظریه «وجود روان در این اصل، به عنوان امری کاملاً متمایز از تن، مسلم پنداشته می‌شود و می‌گوید که روان هم ادتن است که چه در تن و چه در خارج از تن به طور معمول از نوعی زندگانی خاص خود و مستقل برخوردار است. این تلقی انسان بدوی نیست. مفهوم روان پیچیده‌تر از آن است که در آن مورد بحث، تصور شده و در نتیجه بعید به نظر می‌رسد که تجارب استفاده شده بتواند تبیین کاملی از آن ارائه دهد. از نظر دورکیم جان پرستی در مورد روان، با وجود اعتباری که نفوذ از آن برخوردار است.
باید بازنگری شود. شکی نیست که امروزه خود بومیان نیز رویاهایشان یا دست کم برخی از آنها را به جا به جا شدن هنراشان نسبت می‌دهند ولی این بدان معنا نیست که رویا توانسته است عملاً موارد و مصالحی فراهم سازد که به کمک آنها فکرت هنر او یا روان را بتواند بنا نهد.
زیرا این فکر ممکن است، پس از آنکه ساخته شده، دوباره پدیده‌هایی چون رویا، خلسه و تسخیر شدگی روح آدمی به کار رفته باشد بی‌آنکه از آنها مشتق شده باشد. این امثال نیز وجود دارد که انسان بدوی بین دو پاهایش فرق بگذارد و همه را به یک نوع تعیین نکند. خواب بیننده خیال می‌کند که به سرزمین مردگان رفته یا معتقد می‌کند با کسی از همراهاش که روزگاری پیش در گذشته است در حال گفتگوست. این گونه رویاها در میان مردم بدوی زیاد دیده می‌شود. راست چنان می‌نماید که نظریه جان پرستی در پیرامون همین گونه واقعیات شکل گرفته باشد. برای توجیه این قضیه بوده که گفته‌اند، ارواح مردگان در حالت خواب زندگان به سراغ آنها می‌آیند و این توجیه از آن رو به آسانی پذیرفته شده که هیچ امر واقعی دیگری در جریان تجارب روزانه آن را نقض نمی‌کرد فقط فراموش کرده بودند که اینگونه رویاها فقط در جایی امکان پذیر می‌نمود که فکرت روان یا روح، فکرت سرزمین مردگان، پیش از آن شکل گرفته باشند، یعنی در جایی که تکامل دینی به نسبت جلو رفته باشد. این رویاها نه تنها مفهوم بنیادینی را که دین بر آنها نهاده است عرضه نمی‌کردند، بلکه وجود خود آن‌ها مستلزم وجود دستگاه دینی شکل گرفته‌ای بود که خود از آن بر می‌خاستند. (همان، ۸۱-۷۵)
در خود نظریه آنیمیسم نتیجه‌ای نهفته است که بهترین دلیل برای رد این نظریه است: اگر نظریه جان پرستی یا آنیمیسم درست باشد، می‌بایست پذیرفت که باورهای دینی همه از تصورات و هم آلودی ساخته ‌شده‌اند که هیج نیاز عینی ندارند، زیرا فرض آنیمیستی بر این است که تصورات دینی همه از مفهوم کلی روان مشتق شده‌اند، چون خدایان و ارواح چیزی جز صورت تعالی یافته روان نیستند، ولی خود مفهوم کلی روان، چنانچه که تایلر و پیروان او می‌گویند، سراپا از تصویرهای مبهم و نااستواری که در عالم خواب به ذهن ما هجوم می‌آورند، ساخته شده است؛ زیرا روان [از نظر این گروه] همان هنر او است و هنر او هم همان تصویری از بشر است که در عالم خواب بر او نمایان می‌شود. پس از این دیدگاه باشندگان لاهوتی چیزی جز دریافت‌های پندارینی که گویا بشر آنها را در نوعی هذیان خلق کرده است، هذیانی که به طور مرتب هر روز گریان بشر را می‌گیرد، نیستند و معلوم نیست که این دریافت‌های هذیانی به چه دردی می‌خورند و به کلام واقعیت جواب می‌دهند. (همان، ۹۴-۹۲)
از نظر دورکیم، علم دین باید این اصلی را بپذیرد که دین هیچ چیز خارج از طبیعت را بیان نمی‌کند، زیرا عملم فقط به پدیده‌های طبیعی تعلق دارد. تمامی مسله در اینجاست که این واقعیات که مردم قلمرو طبیعی تعلق دارند و چه چیز باعث شده که آدمیان اینگونه واقعیات را به صورت خالص اندیشه دینی تصور کنند. برای طرح این مسلم باید هم پذیرفت که آنچه در اندیشه‌های دینی عرضه می‌شود همه از امور واقعی‌اند. اگر نظریه آنیمیستی پذیرفته شود و همگان آنرا قبول داشته باشند، دیگر محملی برای بقای دین باقی نخواهد ماند، چون دین چیزی نخواهد بود جز خطاها و اشتباهاتی که ریشه آنها بدین سان در علم دین روشن خواهد شد. (همان ۹۶و۹۵)
دانلود مقاله در مورد انسان شناسی

اوقات فراغت در ایران

اوقات فراغت در ایران

فهرست

فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف خاص
اهمیت و ضرورت تحقیق
فرض ها یا سؤالهای ویژه تحقیق
تعریف عملیات واژه ها یا اصطلاحات
فصل دوم
مقدمه
بخش اول: ادبیات تحقیق
اوقات فراعت از دیدگاه دانشمندان
تحولات تاریخی مربوط به نحوه گذران اوقات فراغت در ایران
اوقات فراغت بعد از اسلام
اوقات فراغت از دیدگاه اسلام
خصایص و ویژگیهای فراغت
اوقات و فراغت و بهداشت روانی
فراغت و خلاقیت
فراغت و توسعه مهارتهای شناختی
اوقات فراغت و تقویت مهارتهای حسی- حرکتی و فعالیتهای ورزشی
جهت نگرش
اوقات فراغت و اصلاح رفتار و تعالی شخصیت
اوقات فراغت و آسیب پذیریهای اجتماعی
بخش دوم: پیشینه تحقیق
فرضیه های عنوان شده در این تحقیق
فصل سوم
مقدمه
جامعه آماری
چگونگی گزینش نمونه ها
ابزار گردآوری اطلاعات
چگونگی اجرا
روش تحقیق
آزمونهای آماری
فصل چهارم
یافته ها و تجزیه و تحلیل آن
نتایج آزمودنهای مجذورخی X2
بحث و نتیجه گیری
فصل پنجم
خلاصه تحقیق
فرض ها و سئوالات تحقیق
محدودیتهای تحقیق
محدودیتهای دراختیار محقق
محدودیتهای خارج از اختیار محقق
پیشنهاد ها
فهرست منابع
پیوستها

فصل اول

مقدمه:
شعار ( وقت طلاست) و (شیطان برای دستهای بیکار کاربد می یابد) همواره در اغلب جوامع مطرح بوده و تفکر و تدبیر درباره اوقات فراغت و توجه به نحوه گذراندن این اوقات در کشورهای صنعتی بیش از دیگر کشورها رواج یافته است حتی اغلب جامعه شناسان و اقتصاد دانان ( دماز، اندرسون، اوژه) بر این باورند که تحول جوامع انسانی به سوی تمدن فراغت در حرکت است
اوقات فراغت جوانان به مشابه شمشیری دولبه است اگر از آن به طور اصولی استفاده شود نه تنها راهگشا است بلکه زندگانی با برنامه، منسجم و هدفدار پیش روی انسان قرار میدهد اگر خدا ناکرده این اوقات گرانبها و سالم و با برنامه های مقبول سپری نشود، زمینه های گرایش به فساد و تباهی و انحطاط جوانان را فراهم می آورد فساد تباهی تنها مفهومی از ناهنجاری اجتماعی نیست، بلکه مصدتعی از به هدر دادن منابع و انرژی انسانی و مالی و مادی است جوانی که در ابتدای جوانی به بیراهه می رود نه تنها جوانی و انرژی جسمی و روحی خود را به هدر می دهد و خود را به هلاکت ، بدبختی، و فقر و ممکن است می اندازد، بلکه از ابعاد نیز در تخریب منابع اجتماعی نقش دارد، که یکی از آنها را می توان ایفای نقش مخرب به مثابه الگویی قابل تقلید برای عمده دیگری از جوانان دانست البته این بعد از کارکرد افراد ناهنجار، بحرانی ترین و مصیبت سازترین نقش او در اجتماع است
لذا می توان نحوه گذراند اوقات را جزو ریشه های فقر و استمرار آن یا تعالی افراد تلقی کرد واقعیت امر در فرهنگ ما نیز چنین است، مردم ما با افرادی که وقت خود را تقسیم کرده اند و مدام به کاری و فعالیتی مشغول هستند را بیشتر قبول دارند تا افرادی را که لحظاتی از عمر خود را به سستی، کاهلی و بیکاری می گذرانند لذا بین اوقات فراغت و رشد اجتماعی و فردی ارتباط مستقیم وجود دارد و هر چقدر اوقات فراغت آدمی اصولی، منطقی و با برنامه باشد، می توان امیدوار بود که رشد اجتماعی، خلاقیت و ابتکار فردی او بالاتر خواهد بود و هر چقدر اوقات فراغت آدمی به بطالت بگذرد می توان مشاهده کرد که ارزش و اعتبار اجتماعی او کاسته می شود
اوقات فراغت پدیده ای است که برای هر فردی لازم و ضروری است اگر انسانها تمام وقت خود را به کار طاقت فرسا اشتغال داشته باشند، باید یقین داشت که از قدرت تفکر، خلاقیت و نوآوری آنها به تدریج کاسته خواهد شد و به موجوداتی همچون پیچ و مهره تبدیل خواهد شد ولی اگر در بین کار فراغتی باشد که انسان بتواند مقایسه ای بین خود و کارش و با نقش که دارد و ارزش خود واندش وظیفه ای را که ایفا می کند، بپردازد خود را در مسیری قرار می دهد که لیاقتش را دارد و زندگی اش هدفدار و با برنامه شود و موقعیت را در آغوش می کشد
دکتر کارل می گوید: خواستهای وحشیانه شهوات ممکن است جلب نوعی اهمیت نماید ولی هیچ چیز غیر منطقی تر از آن زندگی نیست اگر زندگی منحصر به رقصیدن و به دور شهر با اتومبیل چرخیدن و سینما رفتن و رایوشنیدن باشد چه فایده ای دارد تفریح بدون آنکه متضمن نفعی باشد فرصتهایی را که کارگران بر اثر تکامل ماشینها و خسن تهیه محصول به دست آورده اند بحث بر باد می دهند زحمات مصروفه، حداقل چهار ساعت در روز به طول زندگی افزوده است یعنی اوقات گرانبهایی که اگر کسی آنرا علاقه مند مصرف کند می تواند تعلیم بگیرد، جسم و جانش را نیرومند کند، آسیب شخصیت نماید و وظیفه انسانیت خود را انجام دهد
در موقع تفریح و سرگرمی زندگی زنگ ذوق و ابتکار به خود می گیرد و لطف و فضای مخصوصی پیدا می کند، روح سبکبال و پر نشاطی می شود، عواطف و احساسات شکوفا می گردد و آدمی در خود احساس آزادگی می کند در این مورد حضرت علی (ع) می فرماید، فرح و شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه و جد و نشاط است وهمچنین فرموده اند: هر یک از اعضای بدن به استراحت نیاز دارد
مطالب قابل توجه دیگر این است که وضعیت اجتماعی بر روی ایام فراغت جوانان تأثیر گذاشته و خود نیز از آن متأثر است در این راستا با توجه به رقمی متجاوز از ۲۰ میلیون نوجوان و جوان در کشور ما که اکثریت قریب به اتفاق آنها طیف دانشجویی کشور ما را تشکیل می دهند، تدبیر و سیاستگذاری اوقات فراغت آنها با عنایت به اهداف تربیتی، اجتماعی ضرورت پیدا می کند که در این باره بخش مهمی از این مسئولیت خطیر به عهده سازمانهایی آموزش پرورش و بخش دیگر آن به عهده سازمانهایی نظیر سازمان تربیت بدنی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و غیره می باشد
همانطوریکه کاروتولید نیازمند برنامه عملی و تخصصی است و زیر بنایی هر برنامه عملی تحقیقات انجام شده و اطلاعات قبلی است برای برنامه ریزی ( اوقات فراغت نیز باید تحقیقات لازم انجام پذیر- جمع آوری نظریات و استفاده کردن از تجربیات دیگران و لذا تحقیق حاضر سعی دارد ضمن آگاهی از نظرات و نگرش دانش آموزان در مورد گذراندن اوقات فراغت آنان، موانع و مشکلاتی را که در این زمینه وجود دارد مشخص نماید و راه حلها و پیشنهادات لازم را در نظر گرفتن امکانات ارائه دهد تا با استفاده از نتایج این تحقیق به توان دربهبود برنامه ریزی جهت اوقات فراغت دانش آموزان چاره اندیشید و در نهایت به این نتیجه برسیم که در بحث از اوقات فراغت پر کردن صرف آن مد نظر اینست، بلکه غنی کردن آن امر بسیار مهمی است با توجه به اینکه تحقیقات روان شناسی نقش موثر نحوه گذراندن اوقات فراغت را در رشد شخصیت نشان داده اند
بیان مسئله :
دوره نوجوانی یکی از مراحل حساس و پر اهمیت رشد جسمی و شخصیتی افراد به حساب می آید نوجوان امروز اوقات فراغت فراوانی دارند، وسایل سرگرمی بیشتری می تواند، داشته باشند لیکن به ارزشهای اجتماعی و اخلاقی آنها نمی توان اطمینان کرد چنانکه توجه دقیق به فعالیتهای تفریحی در عصر حاضر و تقریباً در تمام کشور های جهان به خصوص کشورهای به اصطلاح پیشرفته این حقیقت تلخ را ثابت می کند که بعضی از این فعالیتها بسیار نامعقول و مضرند و شرکت نوجوانان در آنها به زندگی سالم ایشان لطمه می زند
بنابراین با در نظر گرفتن حساسیت، اهمیت و نقش حیاتی اوقات فراغت ضروری است با تهیه و تنظیم برنامه های آموزشی از طریق همکاری مشترک اولیاء و مربیان و اتخاذ روشهای مناسب ضمن جلب توجه دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در آنها نسبت به ارزش و اثرات مثبت اوقات فراغت و برانگیختن رغبت و انگیزه در حسن بهره وری و بارور سازی این فرصتها در زمنیه پیشگیری از هر گونه آسیب پذیرها در ایام فراغت تدابیر لازم را پیش بینی کرد براین اساس، این تحقیق در پی آن است که رابطه شناخت علمی و دقیق بین نحوه گذراندن اوقات فراغت و انحرافات اجتماعی دختران سنین ۲۰ – ۱۵ سال منطقه ۵ تهران می باشد
اهداف تحقیق:
هدف کلی :
هدف کلی از تحقیق، یافتن راه حل ها و راهکارهای مناسب و صحیح برای بهسازی نحوه گذارندن اوقات فراغت نوجوانان و دانش آموزان و دانشجویان و یافتن راههای درست و مشخص برای ایجاد و یا بازسازی لازم جهت استفاده مطلوب همه نوجوانان و جوانان فراغت خود با تأکید بر نکات تربیتی و شناخت هر چه بهتر آن می باشد
هدف خاص:
۱- پی بردن به چگونگی تأثیر و امکانات موجود در جامعه و مدارس و دانشگاهها بر نحوه گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
۲- آشنایی با نوع فعالیتهای دانش آموزان و دانشجویان در اوقات فراغت
۳- کشف ذوق و علاقه و میزان توانائیهای دانش آموزان و دانشجویان در زمینه های مختلف گذران اوقات فراغت
۴- شناسایی امکانات موجود و دست یافتن به راههایی جهت استفاده از امکانات موجود و دست یافتن به نتیجه مناسب و در نتیجه برنامه ریزی و تجهیز برای ارتقاء کیفی و بهره مندی از وسایل و لوازم موجود
۵- آشنایی با مشکلات گذاران اوقات فراغت
۶- یافتن راه حلهای علمی و مؤثر برای پر کردن صحیح اوقات فراعت دانش آموزان و دانشجویان
اهمیت و ضرورت تحقیق:
امروزه از جمله کشورها مشکلات مربوط به جوانان است و این مشکل پابه پای گذشت زمان هویدا شده است و آنچه در این بخش از مشکلات جوانان با عنوان مشکل گذران اوقات فراغت آورده می شود جزء کوچکی از آن است
جوانان نیروی حیاتی عظیمی را تشکیل می دهند و این نیرو باید به طریق طبیعی مصرف گردد وقتی که جوان نتواند قدرت و توان خود را به طریق صحیح در راه ساختن شخصیت خویش استفاده کند، ناگزیر به راه انحراف می افتد- قشر عظیمی از نوجوانان و جوانان میهن اسلامی ما متأثر ازفضای سازنده انقلاب اسلامی و مایه های فرهنگی و اقتصادی آن در مسیر مستقیم گام بر می دارند ولی متأثر از عواملی که موجی از غربزدگی و گرایش به ابتذال که توسط عوامل استکبار جهانی از سالها پیش در جامعه شیوع پیدا کرده که طبیعتاً این موج دامنگیر گروهی از نسل جوان آسیب پذیرنده می شوند
برای حل این مشکل باید در امور پرورشی بادید وسیع تر و توان بیشتری سرمایه گذاری کند و با طراحی برنامه های سالم و ایجاد فضاهای ورزشی و کانونهای پرورشی جامعه زمینه سالم گذران اوقات فراغت نسل جوانان را فراهم کرد در این موارد تربیت نیروی انسانی ماهر از اهمیت خاص برخوردار است و باید مراکز آموزش و دانشگاهها، مربیان ورزیده ای برای هدایت فعالیتهای پرورشی جوانان تربیت کنند بین نهادها ی فرهنگی و تربیتی هماهنگی و انسجام وجود داشته باشد، چون شخصیت متأثر از عوامل محیط شکل می گیرد و لذا باید درسالم سازی محیط نسل جوان کوشش کرد
جوانان و چار یک سردرگمی هستند و این سردرگمی باعث بوجود آمدن مشکلات و مسایلی بسیار زیادی شده است اگر احیاناً جوانان برای سپری کردن اوقاتشان برنامه ای داشته باشند گیج و سردرگم نمی شوند در کتابهای روانشناسی وقتی به علل انحرافات جوانان اشاره می شود به خصوص در مسایل جنسی، علت بیکاری و بی برنامه گی ذکر می شود بنابراین به خودش روی می آورد و از عوارض آن تنها به خود روی آوردن نیست بلکه مشکلات عدیده ای از آن منشعب می گردد
با توجه به نکات فوق اوقات فراغت وسیله موثری برای جلوگیری از کجرویها و انحرافات اجتماعی و پرورشی قوای فکری و اخلاقی آنان می باشد و نداشتن برنامه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت یکی از عوامل زمینه ساز معضلاتی ازقبیل: فرار از خانه، اعتیاد، گرایش به برنامه های مبتذل ویدئویی، خودکشی و بحساب می آید
فرض ها یا سئوالهای ویژه تحقیق:
۱- آیا دانش آموزان و دانشجویان برای گذراندن اوقات فراغت به طور یکسان از امکانات و تسهیلات استفاده می کنند؟
۲- آیا نامناسب بودن امکانات مورد نیاز از نقطه نظر کمی و کیفی به طور یکسان تأثیرات نامطلوبی بر کیفیت اوقات فراغت دانش آموزان و دانشجویان بر جای می گذارد؟
۳- آیا دانش آموزان برای بهبود بخشیدن به وضعیت گذراندن اوقات فراغت نیازهای یکسان دارند؟
تعریف عملیات واژه ها یا اصطلاحات :
اوقات فراغت: منظور از اوقات فراغت فرصتهای است که انسان مسئولیت و نوع هیچگونه تکلیف یا کار موظفی را عهده دار نبوده، زمان در اختیار اوست که با میل و انگیزه شخصی به کار خاصی بپردازد به دیگر سخن زمان فراغت زمانی است که پس از انجام رساندن کار و تکلیف موضف روزانه باقی مانده و انسان فرصت می یابد که با رغبت، علاقه و انگیزه شخصی فعالیت یا برنامه خاصی را انتخاب کند
دکتر (جی، بی نیش) در کتاب فلسفه فراغت و تفریحات سالم در تعریف فراغت می گوید: فراغت مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می شود که از کار کردن آزاد است و یا در خواب نیست و تفریحات سالم مربوط به نحوه استفاده و برداشت از این فراغت است
دانش آموزان : نوجوانانهای که در دوره دبیرستان تا پیش دانشگاهی در یکی از مدارس متوسطه منطقه ۵ در سال تحصیلی ۸۱ -۸۰ مشغول به تحصیل بوده اند
دوره پیش دانشگاهی: مقطع پیش دانشگاهی در مدارس متوسطه را شامل می شود
علایق دانش آموزان: منظور فعالیتهایی است که دانش آموزان به انجام آن ابراز علاقه می کنند بدون اجبار و از روی میل شخصی به آنها بپردازد
گرایش: عبارت است از علاقه و تمایل به انجام دادن کاری است
انحرافات اجتماعی، عبارت است از رفتاری که هنجارهای اجتماعی را نقض کرده و در نتیجه از نظرتعداد بسیاری از مردم قابل نکوهش است

برچسب ها : نحوه گذران اوقات فراغت در ایران اوقات و فراغت و بهداشت روانی اوقات فراغت و آسیب پذیریهای اجتماعی خصایص و ویژگیهای فراغت دانلود مقاله اوقات فراغت جوانان در ایران و امکانات موجود

دانلود پروژه درباره اوقات فراغت

برخورد با گفتگوی تمدنها

مقاله برخورد با گفتگوی تمدن ها

فهرست مطالب
مقدمه    ۴
ظهور و افول نظام دو قطبی   ۸
زمینه تاریخی نظم نوین را در سه مرحله می توان بررسی کرد    ۱۱
۱-نظام دو قطبی سازش ناپذیر   ۱۱
۲-دوران دو قطبی تحمل پذیر    ۱۱
۳- نظام بین المللی در دهه ۷۰-۸۰    ۱۲
نظم نوین جهانی   ۱۲
نظریه برخورد تمدنها   ۱۶
نقد و بررسی نظریه برخورد تمدنها   ۱۹
نظریه گفتگوی تمدنها   ۲۱
نتیجه
منابع
مقدمه :
 کمونیسم به دلایل سیاسی ، اقتصادی و ایدئولوژیک با بن بست روبه رو شد و پروستریکا و گلاسنوست به عنوان اقدامات اصلاحی گورباچف ، امیدی در دلها زنده نکرد  در این شرایط حساس جمهوری های شوروی از آب گل آلود ماهی گرفتند و استقلال خود را اعلام نمودنید اروپای شرقی  ودیگر کشورهای زیر سلطه شوری ، به نظام لیبرالیستی گرایش پیدا کردند وعلایق خود را با ام القرای مارکسیسم به حداقل رساندند .جهان سوم که از تضاد شرق و غرب در دوران جنگ سرد ، از موقعیت تقریباً مناسبی برخوردار بود ؛ پس از این برهه با بی مهری های هر دو بلوک روبه رو شد . دوران سردرگمی چند ساله آنها با توجه به تضاد منافع ایشان ، تمایلات و ایدئولوژیهای متفاوت واختلاف نظر نیست به آینده خود ،طبیعی به نظر می رسید .
 درحقیقت ، دستور کا رگروه ۷۷ وغیر متعهدها باید تغییر می کرد نهضت غیر متعهدها با افت وخیز حرکتها و با دامنه تقریباًمتضاد موضع گیری  اعضاء وظیفه ایجاد خطی بین شرق و غرب و حفظ کشورهای جهان سوم بین دو ابر قدرت را بر عهده داشت .  پس از سقوط نظام دو قطبی و خلع سلاح شدن ایدئولوژی کمونیسم تمایلات متفاوت و بعضاً‌متضاد و حتی مبهمی بر حرکت کشورهای جهان سوم ، حاکم شد .
 آمریکه که در دوران جنگ سرد از حمایت اروپا و ژاپن بهره مند بود ، خود را در شرایط جدیدی حس می کرد اروپای متحد آلمان قدرتمند ژاپن ، به عنوان غول اقتصادی ، جهت حرکت های خود از آمریکا را تغییر دادند و در راستای تقویت «منابع ملی » خویش، نقش جدید در نظام بین الملل را مدعی شدند جهان شاهد اهمیت اقتصاد، پس از یک دوره اهمیت جنگ افزارهای نظامی و نیز مسائل سیاسی بود . اینک ببرهاهی آسیا و چین در صحنه قدرت اقتصادی و نهایتاً‌قدرت سیاسی وارد خواهند شد ، هر چند در چند سال اخیر شاهد بحرانهایی در این مناطق بوده ایم .
 در چنین شرایطی حساسی می توان از خود سئوال کرد که آیا شکست کمونیسم به دلیل پیروزی لیبرالیسم و کاپیتالیسم بود ؟ آیا پس از سقوط یکی از دو قطب نظام دو قطبی با نظام تک قطبی روبه رو خواهیم بود یا اینکه نظامی چند قطبی و … خواهیم داشت ؟آیا ایده افول نسبی قدرت آمریکا در کوتاه یا دراز مدت از صحت استحکام معتنابهی برخوردار است ؟ سهم جهان سوم – مخصوصاً‌ کشورهای اسلامی – درنظام نوین ادعا شده چه خواهد بود ؟‌ ایران اسلامی ، چه موضعی در مقابل نظام نوین جهانی باید اتخاذ کند ؟‌نظریه  برخورد تمدنها به واقع نزدیکتر است یا نظریه گفتگوی تمدنها ؟
 تغییر نقطه ثقل تأثیر عوامل در روابط بین الملل از حالت سیاسی – جغرافیایی به اقتصادی – جغرافیایی ، ضرورت ایجاد و تثبیت نظامی جدید در روابط بین الملل و قبول پایان جنگ سرد و نظام دو قطبی می باشد وقتی در رد «‌نظام نوین جهانی » از افول نسبی قدرت آمریکا ، یا مطرح شدن قدرتهای جدیدی ، مثل اروپای متحد و ژاپن سخن می گوییم تأثیر بیشتر را برای عوامل اقتصادی قائل هستیم ؛ در حالی که «‌نظریه برخورد تمدنها » بر تأثیر بیشتر عوامل فرهنگی تأکید دارد مسأله حاضر از بحث زیر بنا و روبنا متفاوت است .
 نظم نوین جهانی ( New World Order) اصطلاحی بود که بوش – رئیس جمهور وقت آمریکا – در جنگ خلیج فارس ، ابداع کرد هر چند به قول برژینسکی ، خود او تعریف کاملی از نظم نوین در ذهن نداشت ! جوزف نای ، رئیس مرکز بین المللی دانشگاه هاروارد آن را این گونه تعریف می نماید :
نظم نوین جهانی ؛‌امنیت دسته جمعی ، وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر ، متوقف ساختن اقدامات سلطه جویانه منطقه ای برای جلوگیری از فرو افتادن آمریکا در سراشیب سقوط است.
بدیهی است که تفوق سلطه جویانه آمریکا در هدایت روندهای بین المللی ؛ مورد نظر جرج بوش بوده است
 افول قدرت اقتصادی ، سیاسی و نظامی آمریکا در کوتاه مدت ، قدری خوش بینانه به نظر می رسد . طرفداران این نظریه به سقوط کاپیتالیسم و سلطه امپریالیسم آمریکا در مدتی کمتر از پانزده سال ، عقیده دارند به قول نیکسون ، هر چند قدرت اقتصادی آمریکا در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ از ۵۰% به ۲۵% سقوط کرده است ولی اولاً ، این واقعت را با توجه به بازسازی در اروپا و جهش اقتصادی ژاپن و چین و چهار ببر آسیا باید در نظر گرفت ؛‌ثانیاً۲۵% از سهم تولیدات کل جهان ، رقم کمی را نشان نمی دهد به نظر ما تمام نظریاتی که از سیطره بلامنازع آمریکا یا افول سریع آن دم می زنند . ریشه در شعارهای ایدئولوژیک یا اغراض سیاسی دارند و به همین دلیل واقع بینانه به نظر نمی رسند . آنچه معقول به نظر می رسد ، افول نسبی و تدریجی آن هم نه به شکل خطی – قدرت ایالات متحده  می باشد .
 در این بین نظریات دیگری نیز وجود دارند که به نحوی به بحث ساختار قدرت در روابط بین المللی می پردازند و شامل موارد ذیل می باشند : نظام سلسله مراتبی (‌از نیکسون و بوش )‌، نظام تک – سه قطبی ( از نوام چامسکی )‌، ظهور دولتهای تجاری (‌از ریچارد روزکرانس )، جابجایی در قدرت ( از آلوین تافلر ) و دو نظریه از اندیشمندان ایرانی: نظام بازی گونه ( از محمد جواد لاریجانی ) و توازن قوا ( از منوچهر محمدی )
دانلود مقاله در مورد گفتگوی تمدن ها